نشر توسط:admin درباره : پرسش و پاسخ , تاریخی , Views 313 تاریخ : نظرات (0)
مادر عمرو عاص نابغه نام داشت و او كنيز اسير شدهاى بود كه عبد الله بن جدعان تيمىّ در مكّه او را خريد و چون زانيه بود نتوانست او را نگاه دارد و آزادش كرد. پس، أبو لهب بن عبد المطّلب و اميّة بن خلف و هشام بن مغيره و أبو سفيان بن حرب و عاص بن وائل در يك طهر با او جمع شده، در نتيجه عمرو متولّد گرديد و ميان اين پنج نفر اختلاف شد، هر يك ادّعا مىنمود كه عمرو فرزند من است. ولى چون عاص بن وائل بيش از ديگران به نابغه انفاق مىكرد، [نابغه] گفت: اين فرزند از آن عاص است. با اينكه به أبو سفيان شبيهتر بود (1)
در جریان حکمیت عمرو بن عاص نزد على حاضر شد كه عهد نامه حكميت را در حضور على بنويسد. آنها هم نوشتند بسم الله الرحمن الرحيم. اين عهدنامه امير المؤمنين است كه خود درخواست كرده. عمرو گفت نام او و نام پدرش را بنويسيد زيرا او امير شماست هرگز امير ما نخواهد بود. احنف گفت نام امير المؤمنين را محو نكنيد. من از اين مىترسم كه اگر لقب امير المؤمنين را بزدائيد ديگر اين لقب (خلافت) باو بر نخواهد گشت. هرگز آنرا محو نكنيد و لو اينكه تمام مردم يك ديگر را بكشند. على هم از قبول پيشنهاد عمرو در پاك كردن نام خود مدتى از يك روز خوددارى كرد. سپس اشعث رسيد و گفت اين نام را محو كن. على گفت الله اكبر. اين سنت به آن بدعت شباهت دارد. من در جنگ حديبيه كاتب پيغمبر بودم. پيغمبر فرمود بنويس محمد رسول الله و من هم نوشتم. دشمنان گفتند تو رسول الله نيستى. نام خود و نام پدر خويش را بنويس پيغمبر بمن فرمود آنرا محو كن (رسول الله) من گفتم نمىتوانم آنرا پاك كنم بمن گفت آن كلمه را بمن نشان بده من هم آنرا نشان دادم و او خود كلمه (رسول الله) را محو فرمود و بمن گفت تو هم بمانند اين دچار خواهى شد و ترا به محو كلمه وادار خواهند كرد. عمرو گفت سبحان الله ما بكفار تشبيه ميشويم و حال اينكه مؤمن هستيم على گفت اى فرزند نابغه (زن معروف) تو كى توانستى يار فاسقين نباشى و از دشمنى مؤمنين بپرهيزى؟ عمرو گفت بخدا سوگند هرگز من پس از امروز با تو در يك انجمن نخواهم نشست تا ابد! على گفت: من اميدوارم انجمن من از تو و مانند تو هميشه پاك و مصون باشد(2)
برچسب زده شده با : پدر و مادر عمروعاص چه کسانی بودند؟ , عمروعاص , خانواده عمروعاص ,