تاریخ حجاب در ایران

حجاب، مسئله اي فطري است که از ديرباز در فرهنگ ملي و باستاني ما وجود داشته است. بي حجابي و کشف حجاب، از سال هاي بسيار دور مورد توجه استعمار جهاني بود؛ زيرا آنها فرهنگ ريشه دار ملت هاي اسلامي را هدف قرار داده بودند. تاريخ واقعي کشف حجاب در ايران به سال هاي پيش از عصر رضاخاني بازمي گردد، ولي اجراي آن، در دي ماه 1314 صورت گرفت. 

حجاب کامل بانوان در ايران باستان:

پوشش بانوان در گذر تاريخ ، نمادي از جايگاه زن در هر فرهنگ و تمدني است. با مطالعه تاريخ در مي يابيم که زنان در مشرق زمين پوششي محکم تر و کامل تر از زنان غربي داشته و دارند و همين نشانگر اين است که نگاه مردمان نسبت به زن در سرزميني چون ايران متفاوت از ديدگاه سرزمين هاي غربي به مقوله « زن » بوده است. پوشش زنان در ايران باستان نشان مي دهد که حجاب زنان ايراني، حتي قبل از ورود اسلام به ايران، حجابي کامل و در جهان باستان منحصر به فرد بود. 

https://s29.picofile.com/file/8462665134/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%861.jpg

پوشش سر در عصر ايراني ـ ترکي:

در عصر ايراني ـ ترکي، يعني حکومت هاي غزنويان، سلجوقيان و خوارزمشاهيان، زنان از نوعي مقنعه و چادر استفاده مي کردند که تمامي سر را مي پوشاند. معمولاً پيشاني، چانه و دهان را نيز پنهان مي کرد و روي اين مقنعه و روي پيشاني، نواري بسته مي شد. نوع ديگري از اين مقنعه تقريبا همچون چادر هم سر را مي پوشاند و هم ادامه آن شانه ها و تقريبا تمامي بدن را پنهان مي کرد. اين سرپوش ها اکثرا به رنگ سفيد، سبز و گاه قرمز بود.

پوشش زنان عصر صفوي :

شارون فرانسوي، درباره پوشش سر زنان عصر صفوي در سفرنامهاش آورده است: «پوشش سر زنان، چارقد سفيدي است که تا سر شانه مي رسد و چادر سفيد بلندي که فقط چشم ها از پشت آن پيداست و جلو صورت را با پارچه مُشبّک دست باف يا توري مي بندند. در منزل هم زنان سر خود را مي پوشانند و تا روي سينه آنها پوشيده است».
در سفرنامه الئاريوس نيز در اين باره آمده است: «زنان هنگامي که از خانه خارج مي شوند، صورت خود را با تور سفيد مي پوشانند و چادرشان تمام بدن آنها را فرا مي گيرد و فقط چشمان آنها باز است.» اين توصيف ها، اهميت پوشش را از نگاه غربيان تيزبين نشان مي دهد.

https://s29.picofile.com/file/8462665168/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%862.jpg

قاجاريه و کشف حجاب:

جريان غرب گرايي، ابتدا در شکل پوشش مردان ايراني در دوران فتحعلي شاه اثر گذاشت. رفت و آمدهاي هيئت هاي فرانسوي به دربار ايران به منظور عقد قراردادهاي سياسي ـ نظامي با دولت ايران سبب شد که دربار ايران به تدريج با تحولات سياسي، نظامي و اجتماعي اروپا آشنا شود. فرانسويان براي نفوذ در ايران، از دربار شروع کردند و چندين خياط فرانسوي را به دربار قاجار فرستادند. اين خياط ها، لباس هايي براي شاهزادگان قاجار مي دوختند که از طرح هاي اروپايي مايه مي گرفت و به ظاهر آنها را پيش چشم ديگران برجسته مي نمود. سفر ناصرالدين شاه به اروپا، در ظواهر پوشش اندروني زنان دگرگوني پديد آورد. البته هنوز شرايط براي تغيير پوشش زنان در بيرون خانه فراهم نشده بود. در اين دوره، زنان جوان گاه روبنده را يک طرف سر جمع مي کردند.
https://s28.picofile.com/file/8462665184/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%863.jpg

رضاخان و سفر ترکيه:

مهم ترين عامل پيدايش و اجراي کشف حجاب، سفر رضاشاه به ترکيه بود. اگرچه رضاشاه فکر تجددگرايي را از اوايل سلطنت در سر مي پروراند، ولي سفر به ترکيه اين فکر را تقويت کرد. شاه ايران در سفر چند روزه خود، از مناطق گوناگوني بازديد کرد. نوع لباس و شيوه فعاليت زنان در جامعه و شيوه تعليم و تربيت دختران ترک، نظر او را جلب کرد. شاه تصور مي کرد تمام اين تغييرات و پيشرفت هاي ترکيه، حاصل فعاليت مساوي زنان و مردان بوده است و مايل بود به پندار خود، براي جبران عقب ماندگي هاي ايران، چنين وضعي در ايران نيز پديد آيد. ازاين رو، کشف حجاب زنان در ايران را مي توان ره آورد سفر او به ترکيه دانست.

رضاخان و اعلام رسمي کشف حجاب:

در سال هاي 1307 تا 1314 خورشيدي، بي حجابي علني تا حدي رواج يافته بود. چنان که عده اي از زن هاي طبقات مرفه اروپايي از طرف رضاخان اجازه داشتند در منزل لباس اروپايي به تن کنند و حتي عده اي از آنها بدون حجاب در خيابان ها حاضر شوند. حتي توافق شده بود که اگر شخصي از مراجع و علما مانع اين کار شد، شهرباني و مأموران حکومتي در مقابل، از زنان بي حجاب حمايت کنند.
سرانجام انتظار غربي ها به سر رسيد. رضاشاه به اتفاق ملکه و دو دخترش که بي حجاب بودند و لباس اروپايي به تن داشتند، در دانش سراي مقدماتي حضور يافت و با اعطاي ديپلم به محصلان و معلمان، کشف حجاب را به طور رسمي اعلام کرد. اين در حالي بود که آثار شرم و حيا از رخسار بسياري از زناني که به اجبار در مراسم شرکت کرده بودند، آشکار بود و حتي عده اي از زنان، تا پايان مراسم رو به ديوار ايستاده بودند و اشک مي ريختند.

اقدامات خشونت آميز بر ضد زنان باحجاب:

اعمال محدوديت بر ضد زنان باحجاب در آغاز و پس از آن، استفاده از شيوه هاي سرکوب گرانه پليسي، چهره دوم جشن ها و سخن راني هاي به ظاهر مترقيانه رضاخاني بود. در همين زمان، برخي از مغازه دارها نيز همگام با شهرباني، در اعمال محدوديت ها شرکت و با چسباندن اطلاعيه هايي بر در مغازه خود بدين مضمون که: «به چادري ها جنس نمي فروشيم»، با مأموران همکاري مي کردند. پس از مدتي به مأموران دستور داده شد خشونت بيشتري به خرج دهند.
 
بر اساس گزارش هاي شاهدان عيني، پليس در گوشه خيابان ها مي ايستاد و زنان چادري را زير نظر مي گرفت و چادر از سر آنها برمي داشت و پاره مي کرد، به گونه اي که جوي هاي آب کنار برخي از خيابان ها، از چادر انباشته شده بود.

بازتاب کشف حجاب در برخي از روزنامه ها:

برخي از مطبوعات دوره رضاخان که در برابر غرب، خودباخته بودند، با حمايت از کشف حجاب، آن را آزادي زنان از اسارت پنداشتند. براي نمونه، سرمقاله روزنامه ايران در 18 دي 1314 خورشيدي چنين بود: «ديروز ميهن عزيزمان، ايران، وارد يک مرحله جديد از حيات اجتماعي خود گرديد. در اين روز تاريخي، سند آزادي زنان ايران امضا شد و از اين به بعد، زن ايراني وارد مرحله سعي و عمل مي گردد. در اين روز، نيمه ديگر جمعيت ايران، زندگاني نوين را از سر گرفت و ارزش معنوي نفوس ايران بيشتر شد و اين خبر نه تنها زن و مرد ايراني را مسرور مي کند، بلکه در همه جاي جهان پيچيده و تمامي جهانيان را مجذوب خود خواهد ساخت».

واکنش آيت الله مرعشي نجفي در برابر کشف حجاب:

در زندگي نامه آيت الله مرعشي نجفي (ره) آمده است که ايشان با شجاعت تمام، در برابر رئيس پليس قم که سعي داشت در حرم مقدس حضرت فاطمه معصومه (ع)، حجاب زني را به زور از سرش بردارد، ايستادگي کرد و سيلي محکمي بر گوش او نواخت. اين شخص، آيت الله نجفي را تهديد به قتل کرد، ولي فرداي آن روز قسمتي از سقف بازار بر سرش ريخت و در دم کشته شد. اين واقعه سبب شد مقام و منزلت آيت الله مرعشي نجفي نزد مردم دوچندان شود.

پي آمدهاي کشف حجاب در جامعه:

الف) پي آمدهاي اجتماعي ـ فرهنگي:

آن دسته از زنان که حجاب را به نام ترقي رها کردند، بين خود و نسل گذشته و فعلي که به حفظ آداب و رسوم جامعه خود مقيد بودند، مانعي به وجود آوردند. اين نسل جديد و تجددخواه، اوقات فراغت خود را بيشتر در سينماها و سالن هاي نمايش مي گذراندند تا خلأ ناشي از ناپيوستگي با جامعه گذشته را پر کنند. بنابراين، سست شدن بنيان خانوادگي و پيوندهاي زناشويي و در نتيجه، افزايش ميزان طلاق و در پي آن، گسترش فساد و بحران هاي اخلاقي و رواني، از پي آمدهاي منفي کشف حجاب به شمار مي آمد.

ب) پي آمدهاي اقتصادي:

بيشتر زناني که پس از کشف حجاب فرصت يافتند وارد اجتماع شوند و شغلي انتخاب کنند، پيش از آنکه شغلي توليدي را برگزينند و در چرخه توليد مفيد باشند، وارد شغل هاي به ظاهر خدماتي شدند و به مصرف کالاهاي لوکس ساخت بيگانه پرداختند. مدعيان کشف حجاب اين گونه مصرف گرايي را مترادف با پيشرفت زن ايراني مي دانستند. اگر زنِ از حجاب درآمده ايراني به دامان حجاب هاي ديگر نمي افتاد و اگر بيش از مصرف به توليد مي پرداخت، شايد با حضور خويش در اجتماع مي توانست در پيشبرد اقتصاد کشور و خانواده بيش از گذشته مفيد باشد، ولي اين قرباني توطئه بيگانگان و مزدوران داخلي آنها، بيشتر مصرف کننده شد تا توليدکننده؛ آن هم مصرف کننده کالاهاي لوکس خارجي.

ج) پي آمدهاي سياسي:

پس از کشف حجاب، زنان به حقوق سياسي قابل مقايسه با مردان دست نيافتند. تنها در دهه چهل بود که حکومت پهلوي در راستاي جريان اصلاحات آمريکايي در ايران، مأموريت يافت تا از راه دست بردن در برخي مقررات مربوط به انجمن هاي ايالتي و ولايتي و در پوشش اعطاي برخي امتيازهاي ظاهري، به تضعيف موقعيت مذهب، روحانيت و تقويت فرهنگ بيگانه و گسترش بي بندوباري در جامعه بپردازد. ورود زنان به صحنه هاي اجتماعي در حالي که همانند مردان از ابتدايي ترين حقوق انساني مانند حق انتخابات آزاد محروم بودند، ماهيتي جز فريب کاري نداشت.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه