شهید مرتضی پیش بین

http://s2.picofile.com/file/8262208142/morteza_pish_bin.jpg


دانش‌آموز بسيجي‌ شهيد مرتضي‌ پيش‌بين‌ فرزند شادروان‌ طاهر به‌ سال‌1349  در روستای للكام شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد.اين‌ شهيد بزرگوار همانند برادر شهيدش‌، پس‌ از طي‌ دوره‌ خردسالي‌، رهسپار مدرسه‌ شد و تا سال‌اول‌ نظري‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
در زمان‌ تحصيل‌، سال اول‌ دبيرستان‌ بود كه از طرف‌ مدرسه‌ بعنوان‌ امدادگر به‌ پادگان‌ آموزشي‌ منجيل‌اعزام‌ شد و آموزش‌ نظامي‌ را در اين‌ پادگان‌ به‌ پايان‌ رسانيد. بعد از پايان‌ اين‌ دوره‌ و در زمان‌ اعزام‌ به ‌جبهه‌، به‌ خاطر پايين‌ بودن‌ سنش‌، پدر و مادرش‌ از رفتن‌ او به‌ جبهه‌ امتناع‌ ورزيدند، چه‌ اينكه‌ او در اين‌ وقت‌، فقط‌ پانزده‌ سال‌ بيشتر نداشت‌.
او كه‌ همانند برادرش‌، مبارزه‌ با متجاوزين‌ و دفاع‌ از ميهن‌ را در سر مي‌پروراند، سرانجام‌ با اصرارزياد و با اجازه‌ي‌ والدين‌ خود، در هشتم‌ مهرماه‌ 1366 از سوي‌ واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌ به‌ مناطق‌جنگي‌ غرب‌ كشوراعزام‌ شد و اين‌ در واقع‌ آخرين‌ وداع‌ او با خانواده‌اش‌ بود. آري‌ شهيد پيش‌ بين‌ در تداوم‌ راه‌برادرش‌، به‌ سوي‌ جبهه‌ شتافت‌ و به‌ مبارزه‌ با مزدوران‌ بعثي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ بعد از مدتي‌ كوتاه‌، در دوم‌ آذر 1366 در منطقه‌ي‌ ماووت‌ عراق‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ به‌ سر، به‌ مقام‌ والاي‌ شهادت ‌دست‌ يافت‌ و به‌ گلگون‌ كفنان‌ تاريخ‌ پيوست‌. يادش‌ گرامي‌ و راهش‌ پر رهرو باد. مزار اين‌ شهيد بزرگوار در جوار مزار برادر شهيدش‌ در گلزار شهداي‌ روستاي‌ كلفت‌ بالا قرار دارد. بنا به‌ اظهارات‌ خانواده‌ شهيد پيش‌بين‌: «وي‌ در دوران‌ راهنمايي‌ مي‌خواست‌، تحصيل‌ را رها كند و به‌ جبهه‌ برود، ولي‌ بعلت‌ سن‌ و سال‌ كم‌ او، خانواده‌ مانع‌ از اين‌ كار مي‌شوند. يك‌ شب‌ برادر شهيدش‌ اسماعيل‌ را درخواب‌ مي‌بيند كه‌ به‌ او مي‌گويد: من‌ كه‌ وظيفه‌ام‌ را انجام‌ دادم‌ تو چرا در خوابي‌، بيدار شو، دشمن ‌دارد مي‌آيد».

به عبارتی دیگر

بسیجی شهید مرتضی پیش بین در سومین روز از مردادماه سال هزار و سیصدو چهل ونه ،در میان خانواده ای مسلمان و متدین ،از نظر اقتصادی کم بضاعت دیده به جهان گشود و دوران کودکی را با همه زیبایی های ویژه آن در آغوش گرم و پر مهر خانواده سپری کرد و با ورود به سن هفت سالگی وارد مدرسه ابتدایی شهید خدا جوی (فعلی) روستا شد و توانست با موفقیت این دوران را به پایان برساند و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی وارد مدرسه فردوسی(سابق) شهرستان شود و با وجود سختی های زیاد کمبود امکانات اقتصادی عاشقانه سر کلاس درس حاضر شود .مرتضی 11 ساله بود که جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان آغاز شد و سال دوم راهنمایی بود که برادرش اسماعیل در منطقه عملیاتی فکه شهد شیرین شهادت را نوشید .واز همان زمان عشق و علاقه ی حضور وی در جبهه ها در وجودش شعله ور شد که با وجود سن کم وی خانواده اجازه رفتن به جبهه ها را به او نمی داد.او جهت حضور در جبهه ها با ثبت نام در پایگاههای بسیج و فعالیت گسترده در برنامه فرهنگی مذهبی نظر خانواده و مسئولین را به سمت خود معطوف داشت و با شرکت در راهپیمایی ها و مناسبت های شهرستان و استان و گوش دادن به فرامین رهبری و روحانیون متعهد و علی الخصوص شهید جانباز حجت الاسلام احسان بخش روز به روز عطش حضورش در سنگر های حق علیه باطل بیشتر می شد و سر انجام وی با خواندن وصایای برادر شهید شد که گفته بود بعد از شهادتم اسلحه ام را نگذارید بر زمین بماند با کسب رضایت از خانواده درس را درمقطع اول دبیرستان رها و با ثبت نام در بسیج تشکیل پرونده و طی سپری کردن آموزشهای نظامی در لوشان به عنوان امدادگر در سال 66 وارد مناطق عملیاتی کردستان و غرب کشور شد و برای مبارزه با منافقین کور دل به دفاع از کشور و آرمانهای جمهوری اسلامی پرداخت .مرتضی نوجوانی پر شور،متعهد و

معتقد بود .دردستگیری ازنیازمندان وکمک به پدر و مادر از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزید و همانند برادر شهیدش به کارهای فرهنگی مذهبی مشغول بود .وبا قرائت دعای کمیل و نماز شب علاقه ای خاص داشت.نور الهی آن چنان در نهادش درخشیدن گرفته بود که همه را مجذوب خود می کرد.وی در هنگام عزیمت به مناطق به مادرش گفته بود ناراحت نباش یا به پیروزی می رسیم و یا شهادت. مرتضی قصد حضور در مراسم عروسی برادر رزمنده اش محمد در شهرستان فومن را داشت که به دلیل در پی بودن عملیاتی او از آمدن به شهرستان خودداری نمود اما پس از دو روز از مراسم جشن وی با پیکری خون آلود به دیارش برگشت .بله روح بلند و ملکوتی مرتضی پس از دو ماه و نیم حضور در مناطق غربی سرانجام در تاریخ 8/7/66 بر اثر اصابت خمپاره دشمن در ماووت عراق آرام گرفت و او که محب و پیرو شهدا بود به سمت قدسیان الهی پرواز نمود و پس از سه روز و با تشیع با شکوه مردم متدین شهرستان در گلزار شهدای روستای کَلفَت در کنار برادرش به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

http://up.sabahat.ir/view/1504265/home.png منبع :405 شهید شهرستان فومن 8000 قهرمان گیلان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه