شهید محسن شیرزاد

https://s24.picofile.com/file/8452045150/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF.jpg


بسيجي‌ شهيد محسن‌ شيرزاد فرزند بشير به‌ سال‌ 1340 در روستاي‌ كمامردخ‌  شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ هستي‌گذارد. تحصيلات‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ را در زادگاهش‌ به‌ پايان‌ برد و پس‌ از آن‌، دوره‌ متوسطه‌ را درشهر فومن‌ گذراند و موفق‌ به‌ أخذ ديپلم‌ گرديد.
شهيد شيرزاد پس‌ از دريافت‌ ديپلم‌، وارد مركز تربيت‌ معلم‌ شهر تهران‌ شد و در رشته‌ي‌ آموزش‌ابتدايي‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. مدتي‌ در اين‌ رشته‌ به‌ تحصيل‌ مشغول‌ و عضو بسيج‌ تربيت‌معلم‌ نيز به‌ شمار مي‌رفت‌، تا اينكه‌ در سال‌ 1364، جهت‌ انجام‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ مهيا گرديد وپس‌ از طي‌ دوران‌ آموزش‌ در يكي‌ از پادگانهاي‌ تهران‌، در پنجم‌ دي‌ همان‌ سال‌ به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌جنوب‌ معرفي‌ و به‌ آن‌ ناحيه‌ از ايران‌ زمين‌ اعزام‌ شد.
مدت‌ زيادي‌ از حضور اين‌ عزيز در جبهه‌ نگذشته‌ بود كه‌ در بيست‌ و يكم‌ بهمن‌1364، در محل‌ ام‌الرصاص‌ مفقود شد و به‌ درجه‌ي‌ رفيع‌ شهادت‌ نايل‌ آمد. پيكرش‌ به‌ مدت‌ دوازده‌ سال‌ در منطقه‌باقي‌ ماند، تا اينكه‌ در سال‌ 1376 شناسايي‌ و به‌ خانواده‌اش‌ تحويل‌ داده‌ شد.مزار این شهیددر زادگاهش درکناربرادر شهیدش قراردارد.
درباره‌ي‌ خصوصيات‌ اخلاقي‌ اين‌ شهيد «شهيد محسن‌ شيرزاد، مورد توجه‌ اطرافيان‌ خود بود و هم‌ توجهات‌ الهي‌ شامل‌ حالش‌ مي‌شد. وي‌داراي‌ استعداد بسياري‌ بود. در هر فرصتي‌ كه‌ رخ‌ مي‌داد، دست‌ به‌ كتاب‌ مي‌برد و بر بار معلومات‌خويش‌ مي‌افزود. تا جايي‌ كه‌ پس‌ از اخذ ديپلم‌ در رشته‌ي‌ بهداشت‌، با نمرات‌ عالي‌ به‌ دريافت‌ ديپلم‌در رشته‌ي‌ اقتصاد نيز نايل‌ آمد. تمام‌ موفقيت‌هاي‌ خود را مديون‌ فضاي‌ معنوي‌ بود كه‌ در كانون‌خانواده‌ حس‌ مي‌كرد و در تلاش‌ بود تا بندگي‌ خاضعانه‌اي‌ در محضر خداوند داشته‌ باشد. مقيد به‌رعايت‌ اخلاق‌ اسلامي‌ و انجام‌ واجبات‌ بود. در اوايل‌ انقلاب‌ با خط‌ ولايت‌ فقيه‌ و انقلاب‌ آشنا شدو در جهت‌ پيشبرد اهداف‌ آن‌، همت‌ گماشت‌. به‌ طور متوالي‌ در كلاسهاي‌ ايدئولوژي‌ اسلامي‌ واحكام‌ و تجويد قرآن‌ كريم‌ شركت‌ مي‌كرد و با ديگر دوستان‌، انجمن‌ اسلامي‌ حمايت‌ از مكتب‌ولايت‌ (لبيك‌ يا امام‌) را راه‌اندازي‌ نموده‌ و مشاركتي‌ گسترده‌ در عرصه‌ي‌ سياسي‌، فرهنگي‌ و مذهبي‌در بين‌ جامعه‌ ايجاد نمودند. جذابيت‌ روحش‌ اجازه‌ نداد تا وجودش‌ به‌ گناه‌ آلوده‌ شود و همين‌صفات‌ نيك‌ او بود كه‌ باعث‌ شد، اكثر جوانان‌ محل‌ به‌ سويش‌ كشيده‌ شده‌ و در محضر او، از علم‌ ودرايتش‌ بهره‌مند شوند».
وصیعت نامه این شهید بزرگوار :
بسم الله الرحمن الرحيم

«چگونه مي شود بر فرهنگي غالب شد كه هم معلم شهيد دارد و هم دانش آموز شهيد» (امام خميني)
الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عنداله و اولئك هم الفائزون. (توبه 20)
آنانكه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند. و در راه خدا با مال و جانشان جهاد كردند آنانرا نزد خدا مقام بلندي است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
با سلام فراوان و درود بي كران بر پايان بخش رسولان حضرت محمد بن عبداله صلي اله عليه آله و با سلام و درود بر آخرين اختر تابناك آسمان امامت و ولايت حضرت مهدي(عج) و درود فراوان به ارواح طيبه و تابناك شهيدان خصوصا شهداي جنگ تحميلي و سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني.
خدايا در حاليكه ابرهاي تيره و تار ظلمت بر سرم سايه انداخته و از وجود ذلالت چهره اي از جهالت نمايان كرده بود، نور ايمان در وجودم آخرين سوسوهاي خود را مي زد و مي رفت تا به خاموشي گرايد بار ديگر رحمت بي انتهايت شامل حالم گشت و از ظلمات به نور رهنمون گشتم و ايمان در وجودم شعله ور گشت. خدايا خود در قرآن فرموده اي الذين آمنوا و عملوالصالحات و به دنبال «ايمان» آوردن عمل صالح را قرار داده اي و حال كه به كوي ايمان رهسپارم نموده اي اين بنده حقير نيز به لطف تو رفتن به جبهه را كه نوعي عمل صالح است انتخاب مي كنم.
معبودا مولايم خدايا تو در قرآن فرموده اي آنهايي كه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيده اند و در راه خدا با مال و جان شان جهاد كردند از رستگاران دو عالمند. معبودا درحاليكه خود گواه بر زندگي چندين ساله من بوده اي و شاهد آني كه من مالي آنچناني نداشته و ندارم كه با آن در راه تو جهاد كنم ولي الها يك جان و جسم دارم كه تو به من عطا كرده اي و چيزي جز آن ندارم تا با آن در راه تو به جهاد بپردازم. معبودا زندگي بر من چنان گذشت كه عمري را به بطالت سپري نمودم، سرمايه زندگيم به غفلت رفت حال كه به فضل تو اين بيداري در من ايجاد شده مايلم با كالايي كه بيشتر از همه دوستش دارم در راه تو به جهاد بپردازم. چون فرموده اي «لن تنالوا له حتي تنفقوا مما تحبون» (آل عمران)
به مقام نيكوكاران و خالصان نخواهيد رسيد مگر آنكه از آنچه دوست مي داريد و محبوب است در راه خدا انفاق كنيد.
معبودا با كسي كه به لطف تو جانش را در اين راه گذاشته از محبت خود و اهل بيت بي نصيب خواهي ساخت و در لحظات مرگ وسوسه هاي شيطاني را بر او مسلط خواهي ساخت. در حاليكه او به فضل تو و عنايت اهل بيت بيش از پيش نيازمند است. خدايا به لطف خود خير دنيا و آخرت نصيب ما كن و ما را از شر دنيا و آخرت برهان و عواقب امور ما را ختم به خير بگردان و زندگي و مرگ ما را همچون زندگي و مرگ او صيائت قرار بده، و اما در پايان سخنم با شما اي مردم و اي پدر و مادر اين است كه مرگ نعمتي است كه هر نفسي آنرا خواهد چشيد پس چه بهتر قبل از اينكه مرگ به سراغ ما بيايد ما جلوتر به استقبال او برويم زيرا اگر زندگي در راه خدا بكار نيايد ذلت است و حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «الموت في حياتكم مقهورين و الحياة في موتكم قاهرين» (مرگ در زندگي ذلت بار شما هست و زندگي در مرگ باعزت شما»
امروز عصاره تمامي جريانهاي حق قرون در برابر چكيده تمامي جريان باطل تاريخ به نبردي تعيين كننده برخاسته و هر روز سندي تازه بر مظلوميت هابيليان در برابر جنايت قابليان افزوده مي گردد، خداوند تبارك و تعالي وظيفه ما را در قرآن مشخص نموده و حسن انتخاب بر ماست پس مبادا معترض مشيت الهي باشيم كه اگر او نخواهد برگي از درخت بر زمين نخواهد افتاد. و اما آنانكه چون كرم در زندگي مادي لوليده اند و هنوز انقلاب را درك نكرده اند بايد بدانند كه مرگ به سراغ آنها نيز خواهد آمد و اين وعده قرآن است كه مي فرمايد: «اينها تكونوا يدرككم الموت و لو كتم في بروج مشيره» هر جا كه باشيد مرگ شما را درك خواهد كرد و او اينكه در كاخهاي محكم و مستحكم باشيد.
در پايان از كليه كسانيكه به نحوي از انحاء حقي بر گردن ما دارند خصوصا پدر و مادر و همسايگان مي خواهم كه به بزرگي خود مرا ببخشند و عفو نمايند تا مورد عفو و رحمت الهي قرار گيرم.
والسلام
محسن شيرزاد
منبع : شهدای دانشجو / 405 شهید شهر فومن
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه