شرح حکمت 451 نهج البلاغه ارتباط صحیح با مردم

https://s17.picofile.com/file/8425802718/nahj1_28_new.jpg

وَ قَالَ (عليه السلام): زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ، نُقْصَانُ حَظٍّ؛ وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ، ذُلُّ نَفْسٍ.

و فرمود (ع): دورى گزيدن تو از كسى كه خواستار توست نقصان بهره توست از او و گرايش تو به كسى كه از تو دورى مى گزيند، سبب خوارى و ذلت توست.

چه بهتر محبت از دو سر باشد:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه درباره دو موضوع هشدار مى دهد، مى فرمايد: «اظهار بى ميلى به كسى كه به تو علاقه مند است سبب كاستى بهره تو در دوستى او است و اظهار ميل تو به كسى كه به تو بى اعتناست سبب خوارى تو خواهد شد»; (زُهْدُكَ فِي رَاغِب فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ، وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِد فِيكَ ذُلُّ نَفْس).
اين يك واقعيت مسلم است كه اگر انسانى به ما اظهار محبت كند و ما به او بى اعتنايى كنيم خود را از دوستى و محبت و كمك هاى احتمالى او در مشكلات محروم ساخته ايم و به اين ترتيب بهره كمى برده ايم. انسان عاقل و هشيار كسى است كه دست هاى افراد لايقى را كه به عنوان دوستى به سوى او دراز مى شود بفشارد و روزبه روز بر دوستان خود بيفزايد چراكه مشكلات زندگى به قدرى زياد است كه انسان به تنهايى از عهده حل آن ها برنمى آيد ولى اگر دوستان فراوانى داشته باشد آن ها مى توانند به حل مشكلات او كمك كنند و اين جاست كه در ضرب المثل گفته اند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار. به عكس، هرگاه كسى به انسان بى اعتنا باشد و انسان به او اظهار تمايل كند خود را خوار و بى مقدار كرده است. ضرب المثلى در فارسى هست كه مى گويند: براى كسى بمير كه براى تو تب كند. ولى آن كس كه محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمى كند و احساسى در او وجود ندارد، به سراغ او رفتن اشتباه و خطاست.
در حكمت دوازدهم نيز نكته اى شبيه همين نكته حكيمانه وجود داشت آن جا كه مى فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاِْخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ; عاجزترين مردم كسى است كه نتواند براى خود دوستى انتخاب كند و از او عاجزتر كسى است كه دوستانى را كه به دست آورده است از دست بدهد».
امام صادق(عليه السلام) در حديثى مى فرمايد: «مَنْ أَكْرَمَكَ فَأَكْرِمْهُ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِكَ فَأَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْهُ; كسى كه تو را گرامى مى دارد گرامى اش بدار و كسى كه تو را سبك مى سازد خود را از او دور ساز».[1]
*****
نكته:
نقش دوستان در زندگى انسان:
زندگى انسان ـ همان گونه كه بارها اشاره كرده ايم ـ زندگى پيچيده و مملو از مشكلاتى است كه انسان به تنهايى از عهده حل آن ها برنمى آيد و به همين دليل انسان رو به زندگى اجتماعى كرده و همه جا گروه هايى از انسان ها با هم زندگى مى كنند و مشكلات را به كمك يكديگر حل نمايند. ولى اين مقدار نيز كافى نيست. هركسى نياز به دوستانى دارد كه در مشكلات به يارى او بشتابند و اين كمك متقابل سبب غلبه بر مشكلات خواهد شد. به همين دليل در اسلام برداشتن دوست تأكيد شده است. در آغاز اسلام نيز مسلمانان علاوه بر آن كه همه خود را برادر يكديگر مى دانستند هركدام با فرد يا افرادى عقد اخوت و پيمان برادرى بستند. اين پيمان احترام فوق العاده اى دارد و احكامى در فقه بر آن مترتب مى شود. اين گونه دوستان نه تنها در دنيا بلكه در آخرت نيز مى توانند سبب نجات انسان شوند و در صورتى كه مؤمن صالحى باشند شفاعت كنند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حديثى مى فرمايد: «استَكْثِروا مِنَ الإخوانِ فَإنَّ لِكُلِّ مؤمن شَفاعةً يومَ القيامةِ; تا مى توانيد دوست براى خود انتخاب كنيد زيرا هر مؤمنى روز قيامت شفاعتى دارد».[2]
اضافه بر اين، انسان هنگامى كه در كنار دوستش مى نشيند يا با او درد دل مى كند احساس آرامش مى نمايد همان گونه كه در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيسْكُنُ إِلَى الْمُؤْمِنِ كَمَا يسْكُنُ الظَّمْ آنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِدِ; شخص باايمان در كنار برادر مؤمنش آرامش پيدا مى كند آن گونه كه تشنه در كنار آب خنك».[3]
به علاوه دوستان آگاه، مشاور خوبى براى انسان جهت حل مشكلات خواهند بود همان گونه كه در حديث معروفى امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند: «المُؤمنُ أخُ المؤمنِ وهُو عَينُه و مِرآتُه ودَليلُه لا يَخونُه و لا يَخدَعُه ولا يَظلِمُه و لا يَكذِبُه و لا يَغتابُه; فرد باايمان، برادر فرد باايمان است به منزله چشم او و آينه او و راهنماى اوست هرگز به او خيانت نمى كند و نيرنگ نمى زند و ظلم و ستم روا نمى دارد و به او دروغ نمى گويد و غيبت او را نمى كند».[4]
در حديث ديگرى از اميرمؤمنان(عليه السلام) كه مرحوم صدوق در كتاب امالى نقل كرده است مى خوانيم: «عَلَيكَ بِإِخْوَانِ الصِّدْقِ فَأَكْثِرْ مِنِ اكْتِسَابِهِمْ فَإِنَّهُمْ عُدَّةٌ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ جُنَّةٌ عِنْدَ الْبَلاَءِ; تا مى توانى دوستان صادق و صميمى انتخاب كن زيرا آن ها در حال آرامش كمك كار تواند و در مشكلات سپرى براى تو هستند».[5]
درمورد جمله دوم حكمت مورد بحث نيز اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: «لِيجْتَمِعْ فِى قَلْبِكَ الاِفْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الاِسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيهِمْ فِى لِينِ كَلاَمِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِى نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ; بايد در قلب تو، هم نياز به مردم باشد و هم بى نيازى از آن ها اما نياز به آن ها در سخنان نرم و روى گشاده باشد و بى نيازى از آن ها در اين كه آبرو و عزت خود را در برابر آن ها حفظ كنى (و هرگز دست نيازى كه تو را خوار مى كند به سوى آن ها دراز نكنى)»[6]. [7]
*****
پی نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 71، ص 167.
[2]. ميزان الحكمة، ماده «اَلاَخ»، ح 161 به نقل از كنزالعمال.
[3]. كافى، ج 2، ص 247، ح 1.
[4]. عدة الداعى، ص 187.
[5]. امالى صدوق، ص 304.
[6]. كافى، ج 2، ص 149، ح 7.
[7]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر اين گفتار حكيمانه را به صورت كوتاه ترى از غررالحكم آمدى نقل مى كند كه نشان مى دهد از منبع ديگرى غير از نهج البلاغه گرفته شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 309)

منبع : موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه