شهید محمد رضا عامر

https://s26.picofile.com/file/8460909184/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B9%D8%A7%D9%85%D8%B1.jpg


بسيجي‌ شهید محمد رضا عامر فرزند شادروان‌ حاج‌ اسماعيل‌ به‌ سال‌ 1339 در شهر فومن‌ ديده‌ به‌جهان‌ گشود. دوره‌ ابتدايي‌ را تا سال‌ چهارم‌ در دبستان‌  شهيد حق‌ويردي‌و امام‌ جعفرصادق‌(ع‌) فعلی طي‌ نمود و پس‌ از آن‌، در دبستان‌ نوردانش‌ به‌ اتمام‌رسانيد. دوره‌ راهنمايي‌ را در مدرسه‌ راهنمايي‌ تحصيلي‌   (توحيد ) گذراند و بعدازطي‌ اين‌ دوره‌، به‌ هنرستان‌ رفت‌ و در رشته‌ي‌ برق‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
در سالهاي‌ انقلاب‌، به‌ صفوف‌ مبارزين‌ پيوست‌ و به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ پرداخت‌. در تظاهرات‌سالهاي‌ 57 ـ 56 شركت‌ فعال‌ داشت‌ و حتي‌ در يكي‌ از تظاهرات‌ كه‌ در سي‌ام‌ آذر سال‌ 57 در مقابل‌مسجد بالا محله‌ صورت‌ گرفت‌، مورد ضرب‌ يكي‌ از مامورين‌ شهرباني‌ واقع‌ شد و از ناحيه‌ي‌ سرمجروح‌ گرديد.
پس‌ از انقلاب‌ به‌ نهاد بسيج‌ و گروه حزب‌الله فومن پيوست‌ و همچنين‌ در كميته‌ امداد جوانان‌ كه‌ به‌ همت‌ جواناني‌ ديگر باهدف‌ رفع‌ برخي‌ از نيازهاي‌ افراد نيازمند از قبل‌ از انقلاب‌ تا بعد، پا گرفته‌ بود، فعالانه‌ شركت‌ داشت‌.از ديگر اقداماتش‌ در بعد از انقلاب‌، اين‌ بود كه‌ به‌ كمك‌ دوستانش‌، گروه‌ «حافظين‌ انقلاب‌» راتشكيل‌ دادند و شب‌ها در خيابان‌ها و معابر عمومي‌، از حريم‌ شهر مواظبت‌ مي‌كردند، تا منافقين‌مزدور سوءاستفاده‌ نكنند.
چون‌ در طول‌ سالهاي‌ انقلاب‌، به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ و مذهبي‌ مي‌پرداخت‌، اين‌ نوع‌ از فعاليت‌ها برايش‌ دردسرها داشت‌، بطوريكه‌ بارها، مامورين‌ در پي‌ دستگيريش‌ بر‌آمدند، ولي‌ هر بار با شكست‌ مواجه‌ مي‌شد.
از آنجا كه‌ شهر فومن‌، آغازگر اولين‌ حركت‌هاي‌ انقلاب‌ در استان‌ گيلان‌ بود، رضا و چند تن‌ از همراهان‌ هميشگي‌اش‌، اكثر هزينه‌هاي‌ مراسم‌ و حركت‌هاي‌ انقلابي‌ را شخصاً پرداخت‌ مي‌كردند.منزل‌ ايشان‌ و همچنين دكه‌اي كه به راه انداخته بود، از مراكز اصلي‌ تكثير و پايگاه‌ توزيع‌ اعلاميه‌ها، اطلاعيه‌ها، كتابها و نوارهاي‌ انقلابي‌ وضد رژيم‌ پهلوي‌ بود. بعد از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، از سوي‌ واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌، به‌ سوي‌جبهه‌هاي‌ نور عليه‌ ظلمت‌ شتافت‌ و خود را به‌ سنگرهاي‌ ميادين‌ نبرد رسانيد. مدتي به‌ جنگ‌ با متجاوزين‌ بعثي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ در سوم‌ دي‌ 1359 بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ در صحراي سرپل ‌ذهاب‌، سرخ‌گون‌ به‌ لقاءالله‌ پيوست‌ و دعوت‌ معشوق‌ را پذيرفت‌. پيكر پاك‌ او بعد از انتقال‌ به ‌زادگاهش‌، از مقر سپاه‌ پاسداران‌ بر دوش‌ اهالي‌ قدرشناس‌ فومن‌، تشييع‌ شد و چون‌ مولايش‌ امام‌حسين‌ عليه‌ السلام‌، بدون‌ غسل‌ و كفن‌ و با لباس‌ رزم‌، در گلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ گرديد.
اين‌ شهيد بزرگوار از عاشقان‌ مخلص‌ و خادمان‌ واقعي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بود. صفا و صميميت‌، از اوشخصيت‌ والايي‌ ساخته‌ بود و در هر محفل‌ و مجلس‌، مورد توجه‌ قرار مي‌گرفت‌. كم‌ حرف‌ مي‌زد ودائماً لبخند بر لب‌ داشت‌. به‌ دردمندان‌ رسيدگي‌ مي‌كرد و مايحتاج‌ زندگيشان‌ را تأمين‌ مي‌نمود.هرگز به‌ فكر قدرت‌ و تأمين‌ پست‌ نبود و با آنكه‌ مي‌توانست‌، بهترين‌ فرصت‌ها را تصاحب‌ كند، به‌تأسي‌ از طبع‌ بلندش‌ و فرمان‌ رهبرش‌، هيچگاه‌ قداست‌ و زيبايي‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ را، با رياست‌معاوضه‌ نكرد. سادگي‌ و بي‌ريايي‌ او در كارها، درخشان‌ و پديدار بود. در امور مذهبي‌ بسيار كوشابود و به‌ نماز و روزه‌ اهميت‌ خاصي‌ مي‌داد. در اكثر مراسمهاي‌ ديني‌ حضوري‌ فعال‌ داشت‌ و از اعضاي‌ فعال‌، هيئت‌ سوگواري‌ موسي‌بن‌ جعفر عليه‌ السلام‌   فومن‌ به‌ شمار مي‌آمد.در برابر مشكلات‌، مقاوم‌ بود و زيادي‌ موانع‌ و نارسايي‌ها او را نوميد نمي‌كرد. انساني‌ آزاده‌ و شريف‌و بي‌اعتنا به‌ زرق‌ و برق‌ و تجملات‌ زندگي‌ بود.
به عبارت دیگر :

سوم دی ماه سالگرد شهادت شهید محمدرضا عامر اولین شهید شهر فومن/شهیدی که با لباس رزم تدفین گردید

به بهانه سوم دی ماه ۱۳۵۹ سالگرد شهادت اولین شهید شهرستان فومن ، شهید بی غسل و کفن ، شهیدی که با لباس رزم دفن گردید ، شهید محمد رضا عامر

شهید محمدرضا عامر در نوزدهم فروردین سال ۱۳۳۹ در خانواده مذهبی در شهر فومن دیده به جهان گشود. وی از دوران کودکی مبارزه سیاسی را نزد پدری آموخت که بدلیل خواندن سوره عذاب در مراسم یادبود ” حسن علی منصور ” نخست وزیر وقت که بدست فدائیان اسلام ترور گشته بود به زندان رژیم ستم شاهی گرفتار شد که پس از چند مدت با  وساطت جمعی از بازاریان و به ویژه حضرت آیت سیدابوالقاسم ا… اریب فومنی از زندان خلاصی یافت.

شهید محمدرضا عامر از سال ۱۳۵۴پس از ورود به هنرستان فنی شهید چمران شهر رشت و تحصیل در رشته برق بطور رسمی وارد فعالیت های سیاسی گردید و با پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) و نوارهای مذهبی در میان جوانان شهر عده کثیری از آنان را گرد خود جمع نمود و هسته اولیه جرقه انقلاب درشهر فومن را سبب گشت ، بطوریکه اواخر سال ۱۳۵۶ جلسات شبانه را با یاران همفکر خویش بطور مخفیانه برگزار می نمود.

در اوایل سال ۵۷تشکیل این جلسات گسترده تر و بیشتر شد. اسناد بدست آمده از سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) گویای این مطلب است که وی بهمراه برادر بزرگتر خویش (محمد ابراهیم) جلساتی را در منزل پدری و مرحوم جاوید هدایت می نمود و گاهی اوقات در ایام محرم و صفر در لوای برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان این جلسات در مسجد بالامحله فومن برگزار می گردید. شهید عامر با دوستان خویش تصمیم به علنی نمودن اعتراضات انقلابی خود نمودند و اولین تظاهرات علنی را در اواخر آذر سال ۱۳۵۷ از خراط محله فومن (میدان ولایت فقیه فعلی) تا مسجد بالامحله در یک شب رقم زدند .

شهید عامر با تفکر وارد نمودن زنان به صحنه انقلاب ، زنان انقلابی را توسط خواهر مرحومه اش و چندتن دیگر از دختران شهر تشکیل و در اولین حرکت درحالی که زنان درجلوی آنان به جهت عدم حمله مأمورین به صف تظاهر کنندگان حضور داشتند اقدام به تظاهرات کردند.

بدنبال این حرکت نیروهای امنیتی اقدام به دستگیری شهید عامر و همفکرانش نمود که وی با فرار از منزل پدری آنان را در این امر ناکام گذاشت. در اولین درگیری رسمی با مأمورین شهید عامر بهمراه همفکران شهید خود همانند شهید حاج قاسم حسینیان ، شهید رضا ادبی و مرحوم علی رضا مطلایی ، محمود و محمدعلی بیابانی و سایر عزیزانی که در قید حیاتند ازشب قبل با آماده نمودن ۲۰ عدد چوب دستی که توسط یکی از خراطان این شهر به بهانه استفاده از آن برای زدن سگها درشب تهیه نموده بودند و درحالی که زنان آن را در زیر چادرهای خویش پنهان کرده آتش انقلاب رادر شهر فومن شعله ورتر نمودند ، بطوریکه تا آن زمان شهر رشت قیامی به خود ندیده بود و فردای آن روز اولین شعار مردم رشت این بود «فومن شده فلسطین» .

پس از این حادثه ساواک برای دستگیری شهید محمد رضا عامر منزل پدری او را محاصره نمود، ولی شهید عامر توانست از دیوار همسایه خویش یعنی منزل پدری شهید حسینیان فرار نموده و برای مدتی در شهر تهران و منزل خواهر خویش مخفی گردد. پس از پیروزی انقلاب وی با ایجاد اولین دکه مطبوعاتی و فرهنگی در جلوی مسجد بالامحله فومن بنام «ایثار» نقش بسیار زیادی در انتشار فرهنگ اسلامی در میان جوانان داشت و از این طریق جوانان زیادی را گرد خویش فراهم آورده بود. بقول یکی از دوستان قدیم او «رضا در زمان حیات خویش علی الخصوص بعد از پیروزی انقلاب همچون شمعی جوانان را با تفکرات متفاوت ولی متحد گرد خویش جمع نموده بود که پس از شهادتش این حلقه از هم پاشیده و به دستجات کوچکتری تقسیم گردیدند»

شهید عامر در تابستان سال ۱۳۵۹ عازم مسافرتی چند روزه بود که در شهر تبریز خبر حمله رژیم منحوس عراق را به خاک عزیزمان شنید و سریعاً به فومن بازگشت او با حدود ۴۰ تن از جوانان همفکر خویش اولین بسیج همگانی جهت اعزام به جبهه را در سپاه فومن تشکیل و با آموزش های سردار علی پور طی یکماه پس از برگزاری مراسم زنجیر زنی اربعین حسینی در عصر آن روز عازم منطقه جنگی «سرپل ذهاب» شدند.

به نقل از دوستان شهیدمحمد رضا عامر «چهره معصومش حکایت از درون آرام و رئوفش داشت و درهنگام اعزام ، رضا حال وهوائی دیگر داشت و به این حقیقت رسیده بود که ماندن در این دنیا موقت است»

نرمی در رفتار ، رعایت ادب در گفتار ، عزت نفس در کردار و لبخند همیشگی بر لب از صفات بارز او بود که دوستان و همرزمشان از آن زیاد یاد می کنند.

برادر بزرگترش محمد ابراهیم در رابطه با یکی از خاطرات آن شهید می گوید : از خاطراتی که از او در جوانی به یاد دارم نمازهای خلوت و گریستن های او بر سرنماز بود که یکبار بطور اتفاقی وارد اتاق شدم و او را در حال گریه و راز ونیاز دیدم به اقتضای سن کم از او پرسیدم چرا تنها و در اتاق خلوت نماز می خوانی ، گفت «همیشه تنها حرف زدن با کسی که دوستش داری لذت بخش تر و توجه او به تو بیشتر است».

به گفته همرزمانش شهید عامر در روز سوم دیماه ۱۳۵۹ درحالی که چهل روز از اعزامش به جبهه می گذشت زمانی که در داخل سنگربه حالت درازکش وقرار دادن رادیو برسینه اش مشغول گوش دادن به سخنرانی امام خمینی (ره) بود براثر اصابت مستقیم خمپاره به شکم ، تن خاکیش از روح عرفانی اش جدا و به عالم باقی شتافت.

جسد مطهر او همانند مولایش حسین (ع) پس از سه روز وارد شهر فومن شد و در روزی که تا آن موقع فومن به خود آن جمعیت عظیم وگریان را ندیده بود ازسپاه فومن تشییع ودر گلزار شهداء فومن بنا به وصیت خویش بدون غسل و کفن و با لباس رزمش به تن خاک آرام گرفت.

https://s27.picofile.com/file/8460909200/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B9%D8%A7%D9%85%D8%B12.jpeg

یادش گرامی باد

منبع : 405 شهید شهر فومن / پایگاه خبری صبح فومن

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش