شهید احمد فرجی مقدم سندی

https://s28.picofile.com/file/8461552600/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D8%AC%DB%8C_%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85_%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C.jpg

بسيجي‌ شهید احمد فرجی مقدم سندی فرزند مرتضی در 17 اسفند سال 1340 در روستای سندبالا شهرستان فومن چشم به جهان گشود. در آغوش‌ گرم‌ مادری مهربان‌ و پدری فرهنگی پرورش‌ يافت‌، تا اينكه‌ با شروع‌ دوران تحصيل‌، روانه ی مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ سوم‌ نظری به‌ پيش‌ رفت‌.
پس‌ از اين‌، وارد نهاد بسيج‌ گرديد و در اين‌ نهاد انقلابي‌، به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ و فرهنگي‌ پرداخت‌.همچنين‌ عضو انجمن‌ اسلامي‌ محل‌ نيز بود و از اعضاي‌ موثر آن‌ محسوب‌ مي‌شد. بعد از شروع‌جنگ‌، مدتي‌ را در جبهه‌ گذراند و به‌ مبارزه‌ با ارتش‌ عراق‌ پرداخت‌.
فعاليت‌هاي‌ اين‌ رزمنده‌ بسيجي‌ و اهداف‌ والايش‌، همواره‌ خاري‌ در چشم‌ دشمنان‌ اسلام‌، به‌ ويژه ‌ضدانقلابيون‌ بود، از اينرو اين‌ مزدوران‌ و خبيثان‌ درصدد نابودي‌ وي‌ برآمدند و در كمين‌ او نشستند. شهيد فرجي‌ در مورخه‌ 14/7/61 در حال‌ عزيمت‌ از ناحيه‌ سپاه‌ شفت‌ به‌ سوي منطقه‌ فومن‌ بود كه‌ در طي‌يك‌ درگيري‌ با چند تن‌ از منافقين‌، براثر اصابت‌ گلوله‌ آنان مجروح‌ شد و سرانجام‌ در پنجم‌ آبان سال 1361 به‌ ديدار حق‌ شتافت‌ و درزمره‌ي‌ شهداي‌ ترور اين‌ شهرستان‌ قرار گرفت‌. در اين‌ حادثه‌، دو تن‌ بنامهاي‌: محمد عزيز رياضي‌ ـ فرمانده‌ وقت‌ سپاه‌ شفت‌ ـ و سيد كاظم‌ حسيني‌ ـ عضو رسمي‌ سپاه‌ فومن‌ ـ با شهيد فرجي‌ بودند كه‌اولي‌ نيز در اين‌ حادثه‌ شهيد و دومی، امروزه‌ از جانبازان‌ 50 درصد محسوب‌ مي‌شوند. اين‌ شهيد بزرگوار بسان‌ ديگر شهداي‌ انقلاب‌ و جنگ‌ اين‌ سامان‌، در همه‌ احوال‌ چون‌ موج‌هاي‌ دريا، درحركت‌ بود و يك‌ لحظه‌ آرام‌ نمي‌گرفت‌. شمع‌ وجودش‌ همواره‌ پرتو افشاني‌ مي‌كرد و اين‌ پرتو،ماهيت‌ پليد منافقين‌ كوردل‌ را ظاهر مي‌ساخت‌ و اسرار شب‌ پرستان‌ را هويدا مي‌كرد.
https://s28.picofile.com/file/8461637092/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D8%AC%DB%8C_%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85_%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C2.jpg

قسمتی از وصیت نامه شهید :

به نام خدا و ياد شهيداني که چون نداي حق را شنيدند ، عاشقانه سوي اوشتافتند و در اوج انسانيّت با خون خود اين حقيقت را گواهي دادند که : لا اله الا اللّه.آنچه مسلّم است، اين است که، من مانند ديگر برادرانم ،عاشق شهادت هستم و اگر مرا شهيد بدانيد پس لزومي ندارد براي من عزاداري کنيد چون شهيد عزاداري نمي خواهدبلکه پيرو مي خواهد،کسي را مي خواهدکه بعد از مرگش رسالت حکومت اللّه را بدوش کشد، پس براي چندمين و آخرين بار از شما ميخواهم، براي من عزاداري نکنيد به جاي اين کارها بشتابيد به سوي فلّاح و رستگاري و من دعا مي کنم که خدا مرا به فيض شهادت نائل و با شهدا محشور کند.

* * * * *

تو اي امام ،از ما راضي باش که براي احياي دين و دفاع ازحسين زمان، اعضا و دل وجانمان را هديه مي دهيم، تا اسلام و قوانين حياتبخش آن در سراسر جهان گسترش يابد.

* * * * *

تو اي پدر عزيزم ، دستهاي پينه بسته ات را از راه دور مي بوسم .مرا ببخش، شما درحق من محبت هاکرده ايد. پدر براي من گريه مکن و مادرم را دلداري بده ، از خدا مي خواهم تا شما را ياري دهد تا آنچه در توان داريد در راه اسلام جانفشاني کنيد و به من توان بدهد که بتوانم تا آخرین قطره خونم در راه اسلام جانفشاني کنم.به دشمنان اسلام بگوئيد:شمائيکه براي رسيدن به اهداف باطل تان از هر دروغ و افترائي روي گردان نيستيد ، رويتان سياه باد ، شمائي که به جاي عزّت وسر افرازي ،ذلت و بد بختي را انتخاب کرده ايد ، قلب تان سياه باد.

* * * * *

به برادرانم و خواهرم مي گويم، براي من ناراحت نباشيد، اين راهي راکه برادرتان رفته است، آگاهانه رفته است وصبر و استقامت را پيشه کنيدکه خدا بزرگ است و خدا صابرين را دوست دارد .من با قلبم و روحم وجانم تاآخرين نفس ،پشت سر امام ، اين منجي زمان،اين بت شکن عصر ايستاده و خواهم ايستاد وبه گفته ايشان، شهادت را به زير بار استعمار رفتن ترجيح مي دهم .

از مخاطبین عزیز درخواست می کنیم, درصورتی که عکس,فیلم,خاطرات,دست نوشته,آثار و وصیعت نامه ای
از شهدای گرانقدر در اختیار دارند از طریق فرم تماس یا ایمیل برای ما ارسال کنند.
فرم تماس با صباحت دات آی آر ( اینجا کلیک کنید )
ایمیل ( miladcnt500@yahoo.com )
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه