شهید ابراهیم جعفری

http://s9.picofile.com/file/8278310568/ebrahim_jafari.jpg


معلم‌ شهيد ابراهيم‌ جعفري‌ بوييني‌ فرزند محمد به‌ سال‌ 1326 در روستاي‌ بويين شهرستان فومن‌ در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوره‌ ابتدايي‌ تا ششم را در زادگاه‌ خود به‌ پايين‌ برد و پس‌ از آن‌، دوره‌ متوسطه‌ را در شهر فومن‌ گذراند و موفق‌ به‌ أخذ مدرك‌ ديپلم‌ طبيعي‌ گرديد.
پس‌ از گرفتن‌ ديپلم‌، به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ شد و در يكي‌ از روستاهاي‌ آذربايجان‌ غربي‌، خدمت‌ خود را به‌ پايان‌ رساند. بعد از خدمت‌، مدتي‌ بعنوان‌ آموزگار، در مدارس‌ روستاها به‌ تدريس‌ پرداخت‌ و بدنبال‌ آن،‌ موفق‌ به‌ أخذ ليسانس‌ بازرگاني‌ گرديد و بعنوان‌ دبير، در دبيرستان‌هاي‌ رشت‌ تدريس‌ نمود.
شهيد جعفري‌ درطي‌ دوران‌ تحصيل‌، دردها و رنج‌هاي‌ مردم‌ ستمديده‌ را از نزديك‌ لمس‌ نمود و ازهمان‌ سالها، به‌ فعاليت‌هاي‌ سياسي‌ پرداخت‌. در آن‌ سالهاي‌ خفقان‌ و فشار، به‌ ويژه‌ از سال‌ 1343 در بيداري‌ و افشاي‌ جنايت‌ رژيم‌ پهلوي‌، روز و شب‌ فعاليت‌ مي‌كرد، تا جايي‌ كه‌ در سال‌ 1353، سازمان‌اطلاعات‌ و امنيت‌ كشور (ساواك‌) و مامورين‌ امنيتي‌ شاه‌، در تعقيب‌ وي‌ بودند تا او را دستگير كرده‌و زنداني‌ نمايند.
او در سالهاي‌ پيش‌ از انقلاب‌، در راهپيمايي‌ها و تشكيل‌ سخنراني‌ها، نقش‌ عمده‌اي‌ داشت‌ و درمحيط‌ خفقان‌ رشت‌ و ديگر شهرهاي‌ گيلان‌ مانند: فومن‌، صومعه‌سرا و بندرانزلي،‌ بر عليه‌ رژيم‌طاغوت‌ به‌ سخنراني‌ مي‌پرداخت‌ و فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ مي‌كرد.
اين‌ معلم‌ مبارز، تا سالهاي‌ انقلاب‌ به‌ مبارزه‌ خود با رژيم‌ پهلوي‌ ادامه‌ داد، تا اينكه‌ سرانجام‌ در روزپنج‌شنبه‌ هفتم‌ دي‌ سال‌ 1357، به هنگام‌ راهپيمايي‌ در خيابان‌ لاكاني‌ رشت‌، براثر ضربات‌ پي‌ در پي‌ باتون‌ مامورين‌ امنيتي‌، بيهوش‌ شد كه‌ پس‌ از انتقال‌ به‌ بيمارستان‌ كوروش ‌سابق‌ (دكتر حشمت‌ كنوني‌) و بعد از عمل‌ جراحي‌، بعلت‌ خونريزي‌ زياد جان‌ به‌ جان‌آفرين‌ تسليم ‌نمود و بدين‌ طريق‌ به‌ شهادت‌ رسيد. فرداي‌ آنروز به‌ خاطر اعتراض‌ نسبت‌ به‌ شهادت‌ او، تظاهرات‌پراكنده‌اي‌ در سطح‌ رشت‌ صورت‌ گرفت‌ و اجتماعي‌ مقابل‌ بيمارستان‌ دكتر حشمت‌ تشكيل‌ شد. مردم‌ خواستار تحويل‌ پيكر اين‌ دبير جوان‌ شدند، اما پليس‌ به‌ مخالفت‌ با آنان‌ پرداخت‌ كه‌ به‌ دنبال‌آن‌، تظاهراتي‌ از محل‌ كارخانه‌ پپسي‌ كولا در خيابان‌ امام‌ خميني‌ فعلي‌ (پهلوي‌ سابق‌)، ميدان‌ فرهنگ‌ (24 اسفند سابق‌)، چهارراه‌ ميكاييل‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ در اين‌ روز نيز دوتن‌ شهيد و تعدادي‌ مجروح‌ شدند. پس‌ از اين‌، پيكر مطهر شهيد جعفري‌ كه‌ اولين‌ معلم‌ شهيد گيلان‌ و اولين‌ شهيد‌ انقلاب‌ رشت‌ تلقي‌ مي‌شد، توسط‌ آمبولانس‌ به‌ فومن‌ منتقل‌ و در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. روحش‌ شاد وراهش‌ مستدام‌ باد.
شهيد جعفري‌ در آموختن‌ تعليم‌ و تربيت‌ دانش‌آموزان‌، بسيار كوشا و حريص‌ بودند. صداقت‌ وصميميت‌ و اخلاص‌ در كارها، از ويژگيهاي‌ بارز ايشان‌ بود. تا جايي‌ كه‌ در توان‌ داشتند، به‌ محرومان‌جامعه‌ كمك‌ مي‌كردند. داراي‌ اخلاق‌ اسلامي‌ خوبي‌ بودند و در عمل‌ به‌ احكام‌ اسلامي‌، اهميت ‌زيادي‌ مي‌دادند. اوقات‌ فراغت‌ خود را با‌ كارهاي‌ بيهوده‌ و بي‌ارزش‌ سپري‌ نمي‌كردند، بلكه‌ به ‌مطالعه‌ي‌ كتابهاي‌ مذهبي‌ و نهج‌البلاغه‌ و همچنين‌ به‌ حفظ‌ آيات‌ قرآن‌ مي‌پرداختند.

«خاطرات پسر عموي شهيد»

روز تاسوعاي سال 1357 امام اعلاميه صادر فرموده بودند. كه مردم در راهپيمايي سراسري كشور شركت نمايند، من به اتفاق شهيد جعفري و دوستانش به راهپيمايي رفتيم در هنگام راهپيمايي شهيد جعفري رو به من نمود و همچنين به يكي از ديگر از دوستانش گفتند كه در طرفين من قرار بگيريد زيرا ساواك و ماموران شاه مرا زير نظر دارند و مي خواهند مرا دستگير نموده يا ضربه اي به من وارد نمايند در جوابش فرمودم مگر شما از شهيد شدن مي ترسيد گفت: نخير اما من مي خواهم خوب بميرم تا اينكه چند روز بعد شنيدم كه در هنگام سخنراني در راهيمايي به آرزويش رسيد و ديگر اينكه در زمان طاغوت در آن جو فشار و خفقان كه در مملكت حاكم بود ايشان فعاليت مذهبي و سياسي زيادي بر عليه حكومت شاه داشتند و شديدا رژيم كمونيستي را محكوم مي كردند و مي فرمودند به حرفهاي اينان گوش ندهيد اينها مي خواهند دين در جامعه نباشد و مي خواهند به هر صورتي شده در جامعه نفوذ كنند تا به اسلام ضربه بزنند ايشان قاطعانه در مقابل عقايد كفر و الحاد ايستادگي مي كردند و مرا از اوضاع احوال كشوردر تاريخ اسلام آشنا مي ساختند و ديگر اينكه رو به من فرمودند گفتند: اگر من سكوت كنم و تو سكوت كني چه كسي مي خواهد برخيزد اگر همه با هم باشيم و گوش به فرمان امام خميني(ره) بدهيم انشاءا... طاغوت سرنگون مي شود، و ديديم اصولا حركت در گيلان از شهادت شهيد جعفري اوج گرفت و روند حركت كلا تغيير كرد حقيقت اين موضوع براي همه مشخص است و سراسر مطبوعات را متوجه امت انقلابي مردم مسلمان در گيلان نمود و شهرستانهاي مختلف گيلان جهت سرنگون نمودن رژيم خشم و انزجار خود را نسبت به شهادت شهيد جعفري ابراز نمودند.
 ـ فعاليتهاي قبل و حين انقلاب معلم شهيد ابراهيم جعفري بوئيني
شهيد جعفري در سالهاي خفقان از سال 1343 در بيداري و افشاي جنايات پهلوي شب و روز فعاليت مي كرد، وي دانش آموزان و دوستانش را به مكتب انسان ساز اسلام و به خواندن كتاب هاي مذهبي آشنا مي كرد و در موقع انقلاب فرصت را غنيمت مي شمرد و در تشكيل راهپيماييها و سخنرانيها نقش بسيار عمده اي داشت و در محيط خفقان رشت و در چندين شهر ديگر استان نظير فومن ـ بندرانزلي ـ صومعه سرا بر عليه رژيم طاغوت به سخنراني پرداخت و در پخش اعلاميه هايي كه از جانب امام خميني(ره) صادر مي شد نقش فعال داشت.
 ـ هر گونه خاطره و نكته جالبي را كه در رابطه با ايشان بنظر مي رسد براي ثبت در تاريخ خونبار انقلاب اسلامي و ارائه الگو و اسوه به نسل هاي آينده مرقوم فرمائيد.
در آموختن تعليم و تربيت دانش آموزان بسيار كوشا و حريص بود، صداقت و صميميت و اخلاص در كارها از ويژگيهاي بارز ايشان بود تا آنجايي كه در توان داشتند به محرومان جامعه كمك مي كردند وي اوقات فراغت خودشان را به مطالعه كتابهاي مذهبي و حفظ آيات قرآن مجيد، نهج البلاغه، و احاديث مي پرداختند، داراي اخلاق اسلامي خوبي بودند و در عمل به احكام اسلامي از واجبات، تا مستحبات اهميت زيادي مي دادند و در مجالس مذهبي و اجتماعي شركت فعال داشتند و مقلد امام خميني(ره) بودند و با شهادت خود عملا آنرا به اثبات رساندند.
 

آخرين صحبتهايي كه از ايشان (قبل از شهادت  بیادمانده)

خطاب به پدر و مادرش كرد، و گفت از من راضي باشيد ديگر تحمل زنده ماندن را ندارم من مي دانم كه شهيد خواهم شد، امام را تنها نگذاريد به فرمان و پيام هاي او گوش كنيد و در راهپيماييها حضور فعال داشته باشد و در عمل به احكام اسلام و قرآن غفلت نكنيد و همچنين به مادرش گفت شما 6 پسر داريد نمي خواهيد يکي را در راه خدا قرباني كني، انشاءا... به ياري خدا حكومت طاغوت به زودي سرنگون مي شود، امام خميني(ره) به ايران مي آيد و حكومت اسلامي تشكيل مي دهد.
https://s24.picofile.com/file/8451565192/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C_%D8%A8%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%86%DB%8C3.jpg
برای نمایس در اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید
به عبارت دیگر

اولین معلم شهید انقلاب اسلامی استان گیلان شهید ابراهیم جعفری بوئینی ( دبیر دبیرستان های رشت) در ششم فروردین ماه سال 1326 در خانواده ای فقیر و مذهبی دیده به جهان گشود. ابراهیم تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود، روستای بوئین شهرستان فومن به پایان رسانید سپس وارد یکی از دبیرستان های شهرستان فومن شد و مدرک دیپلم خود را در رشته علوم طبیعی اخذ نمود و دو سال خدمت آموزش سربازی خود را در یکی از روستا های دور افتاده آذربایجان شرقی انجام داد. ایشان پس از آن چند سالی در روستاهای تبریز به تدریس ابتدایی مشغول شد. در آن سالها که دردها و رنج های مردم ستم دیده روز به روز بر اثر فقر و خفقان رژیم پهلوی افزایش پیدا می نمود و از آنجایی که ابراهیم شاهد این ناعدالتی ها بود به فعالیت سیاسی پرداخت. او با کمک دانش آموزان و دوستان انقلابی اش به توزیع کتاب های مذهبی و سیاسی پرداخت. شهید با دیدن وضعیت فلاکت بار مردم رنج می برد و در این گیرودار به تحصیلات خود ادامه داد که توانست با موفقیت لیسانس بازرگانی را در شهر رشت اخذ نماید . در آن سالهای خفقان هنگامی که ساواک و مأموران رژیم پهلوی انقلابیون و روحانیت متعهد را که همیشه در طول تاریخ رسوا گر رژیم جبار خیانت کار بود را در گوشه و کنار مملکت دستگیر و وارد شکنجه گاهها می نمود. شهید جعفری از سال 1343 در بیداری و افشای جنایات پهلوی شب و روز فعالیت می کرد تا جایی که در سال 1353 ساواک و مأموران شاه در صدد تعقیبش بر می آیند تا او را دستگیر نمایند که ایشان متوجه شده و شبانه با ماشین وانت همراه با وسایل و چمدان پر از کتاب وارد زادگاهش

 

 

می شود. شهید جعفری را تا قبل از پیروزی انقلاب همه به عنوان یک فرد سیاسی مذهبی می شناختند . او آنگاه که می دید مردم ستم دیده ایران همگی علیه رژیم دیکتاتور قد علم کرده به آرزوی خود رسیده و فرصت را غنیمت شمرده و در راهپیمائیها و تشکیل سخنرانی ها نقش بسیار عمده ای را ایفا می نمود. او در محیط خفقان رشت و دیگر شهرهای استان نظیر بندر انزلی ، صومعه سرا و فومن بر علیه رژیم طاغوت به پا خواسته و با سخنرانی مردم را نسبت به انقلاب آگاه تر می نمود. در اوج گیری انقلاب ابراهیم عشق وافر به حضرت امام خیمنی(ره) پیدا نموده بود به طوری که تمام تلاشش را مصرف انقلاب و سخنان حکیمانه حضرت امام (ره) می نمود. شهید ابراهیم جعفری درتاریخ 7/10/57 روزی که صدای الله اکبر ، خمینی رهبر سراسر شهر رشت را فرا گرفته بود و گویی آن روز ، روز دیگری بود، روزی که خون در مقابل شمشیر قرار داشت و صدای رگبار گلوله از اطراف به گوش می رسید و دود سیاه رنگی آسمان رشت را فرا گرفته بود ایشان به همراه عده ای از پزشکان و معلمان و سایر قشرهای مردمی پس از انجام سخنرانی در آن هنگام مأموران شاه با آژیرهای گوش خراش و مسلح به سلاح های سر و گرم دور و اطراف راهپیمائی کنندگان را احاطه کرده بودند و صفوف مردم را می شکافتند و از آنجایی که از قبل معلم شهید را شناسایی کرده بودند را دستگیر و با خواباندن وی بر آسفالت خیابان لاکانی رشت با زدن ضربات باطوم برقی بر سر او را بیهوش نموده که سر انجام پس از ساعاتی به کمک دوستانش به بیمارستان دکتر حشمت (کوروش سابق) برده می شود که مورد عمل جراحی مغز قرار می گیرد اما به علت خون ریزی مغزی بهبودی برایش حاصل نمی شود و او در تاریخ 7/10/57 با عشق به حضرت دوست به لقاء الله می پیوندد . در روز تشیع پیکر پاک و مطهر این شهید سر افراز انقلاب اسلامی تظاهراتی از خیابان امام خمینی (پپسی کولای سابق) و میدان فرهنگ و چهار راه میکائیل صورت می گیرد که تظاهر کنندگان با سر دادن شعار الله اکبر ، شهید شد جعفری، محصل به پا خیز معلمت شهید شد … دو تن دیگر از تظاهر کنندگان شهید و و چند نفر نیز مجروح می شوند که در آن روز پیکر اولین معلم شهید استان گیلان با آمبولانس و تلاشهای مستمر پدرش در زادگاهش به خاک سپرده می شود .رژیم جبار و خون آشام پهلوی قصد آن داشت پیکر مطهر او را در سکوت و آرامش به خاک سپارد تا برای ابد پیام آن شهید را خاموش سازد ولی پویندگان راه او سالگرد شهادت معلم شهید را همه ساله در کنار مزارش بر پا داشته تا پیام خون و

 شهادت او را به همه برسانند و با شهادت این شهید گرانقدر موجی از تبلیغات در استان گیلان و در شهر های کشور به پا می خیزد که با جانفشانی های آن روز شهدا سر انجام انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه همان سال به بار می نشیند و انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد .این شهید گرانقدر متأهل و دارای پنج فرزند بوده که هم اکنون هر کدام ادامه دهنده آرمانهای بلند پدر خود می باشند.

روحش شاد و یادش گرامی

http://up.sabahat.ir/view/1504265/home.png منبع :405 شهید شهرستان فومن 8000 قهرمان گیلان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه