نشر توسط:admin درباره : بیوگرافی شهدا , دفاع مقدس , Views 589 تاریخ : نظرات (0)
منبع :405 شهید شهرستان فومن
پاسدارشهيد محمود پالاش در پنجم شهريور ماه 1340 در شهرستان فومن به دنيا آمد . سالهای کودکی اش با سادگی و شيرينی خود سپری گشت سال دوم دبيرستان او مصادف با اوج مبارزات مردمی عليه رژيم طاغوت بود و محمود نيز در تظاهرات شرکت می کرد و اعلاميه پخش می نمود و در يکی از روزها به همراه عده ای تظاهر کنندگان دستگير و بعد از 24 ساعت آزار و اذيت در بازداشتگاه آزاد گرديد . سال 59 بود که در رشته حسابداری از دبيرستان شهيد باهنر فومن فارغ التحصيل شد و سپس در سال 1360 به خدمت سربازی رفت ، آموزش سه ماهه را در شيراز گذراند . انتقال محمود به منطقه کردستان و مبارزه با ضد انقلاب سبب شد که 6 ماه به مرخصی نيايد . ساعت پنج صبح يکی از روزهای زمستانی که تيپ برای تعويض به صورت ستون نظامی به طرف کرمانشاه حرکت می کرد ضد انقلاب در راه بوکان به مياندوآب آنها را مورد حمله قرار دادند . زدن اولين و آخرين خودرو با آرپيچی ، ستون نظامی را متوقف کرد چند نفر شهيد شدند . محمود به همراه دوستانش پا برهنه از دست آنها فرار کرد و تا صبح فردا پشت تپه ای که پوشيده از برف بود ، سنگر گرفت . برف و سرما انگشت بزرگ پايش را بی حس کرد و از حرکت انداخت و تا زمانی که زنده بود از اين درد، رنج می کشيد . بعد از سربازی وارد حوزه قائميه فومن شد . چند ماهی نزد حجه الاسلام حاج سيد عباس صفوی (امام جمعه موقت) درس خواند. از همکلاسی های او در اين حوزه می توان شهيد محمود هدايت پناه ، شهيد رسول جعفری و شهيد حجت الاسلام راستی را نام برد . محمود پس از سپری کردن اين ايام وارد سپاه فومن شد . بعد از سه ماه آموزش در اصفهان به پادگان امام تهران رفت و از ميان 500 نفر آموزش ديده جزو 50 نفری بود که به عنوان فرمانده انتخاب گرديد . با طی شدن دوره کوتاه مدت فرماندهی ، به کردستان انتقال يافت . در آنجا با شهيد مجيد مرآت همشهری خود همسنگر بود . محمود طبق قرار داد دو ساله خود با سپاه حاضر نشد به شهر خود برگردد . وقتی هر يک از دوستان خواستند ، برگردند به محمود گفتند: مگر قصد برگشتن را نداری ؟ او جواب می دهد : اگر قرار باشد همه با هم برويم ، پس چه کسی بايد در اينجا بماند .و اين گونه بود که او داوطلبانه و به يک سال ديگر در مريوان و در محور «پيرخضران» فرماندهی نمود . محمود کم حرف می زد و بيشتر اهل عمل بود . بی ريا بود و تظاهر را دوست نمی داشت . در نماز با طمأنينه بود . سجده اش آغاز برخاستن بود و قنوتش تمرين پرواز ، شايد او می دانست که بايد زودتر از ديگران ، پرواز ديگری را آغاز کند ، پرواز تا جاودانگی ، سرانجام در صبح روز 15/3/1366 که برای سرکشی به پايگاههای اطراف شتافته بود در اثر برخورد به تله انفجاری دشمن و انفجار حاصله روح مطهرش از قفس تن رها گشت و به سوی پروردگار يگانه به پرواز در آمد.
روحش شار و راهش پر رهرو باد.
منبع :8000 قهرمان گیلان
برچسب زده شده با : شهيد محمود پالاش , بیوگرافی شهيد محمود پالاش , زندگی نامه شهيد محمود پالاش , شهدای شهر فومن , شهدای فومن , شهدای شهرستان فومن ,